صورت خدا از دیدگاه پولس (1)
آفرینش انسان به صورت خداوند از آموزه هایی است که در هر سه آیین بزرگ ابراهیمی مطرح شده است: در تورات آمده است که «خدا انسان را به صورت خود آفرید»؛ عهد جدید این آموزه را از یهودیت به ارث برده و بر آن مهر تأیید
نویسنده: اس. ورنن مکاسلند
مترجمان: محمد کاظم شاکر ** و فاطمه سادات موسوی ***
مترجمان: محمد کاظم شاکر ** و فاطمه سادات موسوی ***
اشاره
آفرینش انسان به صورت خداوند از آموزه هایی است که در هر سه آیین بزرگ ابراهیمی مطرح شده است: در تورات آمده است که «خدا انسان را به صورت خود آفرید»؛ عهد جدید این آموزه را از یهودیت به ارث برده و بر آن مهر تأیید نهاده است؛ برخی روایات اسلامی نیز، که به سند صحیح از طریق فریقین نقل شده اند، مویّد اندیشه آفرینش انسانی به صورت خداوند هستند. مقاله حاضر، به نقد و بررسی دیدگاه یکی از بزرگ ترین رهبران آیین مسیحیت پس از عیسی، یعنی پولس رسول، در این باره می پردازد؛ همو که پیشینه درازدامنی نیز در یهودیت داشته است. مقاله در آغاز سه قرائتِ پولس از صورت خدا را در سه قالب «شوهر»، «مسیح» و «مومن» عرضه می کند و سپس با ارائه دیگر دیدگاه های موجود در آثار یهودیان و آبای کلیسا، به نقد و ارزیابی دیدگاه های پولس می پردازد.کلید واژه ها: خداشناسی، مسیح شناسی، انسان شناسی، صورت خدا، وجه الله، پولس
صورت خدا از دیدگاه پولس
1. [صورت خدا در] شوهر
در تفکر پولسی انگاره صورتِ [خدا] حداقل به سه معنا به کار رفته است. اولین معنا در نامه اوّل وی به قرنتیان پدیدار می شود که در آنجا پولس با این سوال سر و کار پیدا میکند که زنان در جلسات کلیسا باید چگونه رفتار کنند (اول قرنتیان، 11: 7). او در بیان دلیل اینکه زن باید در هنگام عبادت در کلیسا سرش را بپوشاند، می گوید: مرد نباید سر خویش را بپوشاند، چرا که صورت و مجد خدا است؛ اما زن، مجد مرد است. واژه یونانی (avrip) به کار رفته در اینجا به معنای مرد است، ونه به معنای مطلق انسان. در واقع، با توجه به سیاق این متن، احتمالاً این واژه به معنای «شوهر» و واژه یونانی به معنای همسر (زن) است؛ زیرا مدلول سخن پولس در تمام آنچه در آیات سوم تا شانزدهم از باب یازدهم نیمه اولّ قرنتیان آمده، همین است. او می گوید که خدا منشا مسیح است و مسیح، منشا شوهر و شوهر، منشا همسرش است. ممکن است پولس به راحتی به خود اجازه دهد تا چنین حکمی را به هر زنی، چه متأهل و چه غیر متأهل، عمومیّت دهد، اما اساس استدلالش درباره زن و مرد متأهل است. در این باره، او از دو عبارت در داستان های آفرینش واقع در سفر پیدایش، پیروی می کند (نک: پیدایش، 1: 26-27؛ 2: 21-24). هر دو عبارتِ به کار رفته در سفر پیدایش، از آفرینش زن و مرد در هیئت زن و شوهر حکایت می کند که همین امر به وضوح در تحلیل پولس نیز بازتاب یافته است.نکته قابل توجه در دیدگاه پولس این است که او شوهر را صورت خدا و شکوه و جلال او می داند، و نه همسر، که فقط شکوه و جلال شوهر است. البته او به صراحت نمی گوید که زن به صورت خدا آفریده نشده است، اما این امر پیامد روشن سخن اوست. این در حالی است که در آیات 26 و 27 باب اول از سفر پیدایش، واژه عبری به معنای بشر و یا نوع انسان آمده و بدون هیچ ابهامی مشتمل بر زن و مرد دانسته شده است و هیچ دلالتی بر این امر وجود ندارد که زن در ارتباطش با خداوند نسبت به مرد فرودست تر و درجه دو محسوب شود. هر دو به صورت خدا و شبیه او آفریده شده اند. خواه پولس از روی قصد گفته باشد و خواه بدون قصد، این تفسیر او بر خلاف متن مقدس است.
برای تبیین این دیدگاه پولس، باید حکایت سفر پیدایش از آفرینش انسان (اعم از زن و مرد) به صورت خدا را در پرتو رابطه زن و مرد که در روایت دوم داستان آفرینش (1) آمده است تفسیر کرد؛ روایت دوم داستان آفرینش به روشنی می گوید که در آغاز، مرد خلق شد و زن در پی او آفریده شد تا یار و یاور او باشد. این داستان در ادامه می گوید زن در ارتکاب گناه پیش قدم بود و به همین علت به تحمّل درد حمل فرزند و زایمان محکوم شد و نیز تحت سلطه شوهرش قرار گرفت (نک: پیدایش، 3: 16). علاوه بر این، در این داستان این مرد است که آدم نامیده شده است. یعنی این لقبِ ویژه، تنها برای جنس مذکر از نوع انسان است. جنس مونث، حوّا نام گرفته است. با توجه به این تصویر از فرمانبرداری زن و این معنا از آدم، پولس از آیات 26 و 27 از باب اول سفر پیدایش به این استنباط غیرمتعارف می رسد که تنها مرد به صورت خدا آفریده شده است و زن باید فرمانبردار مرد باشد، که تلویحاًبه این معناست که زن به صورت مرد خلق شده است. پولس در باب چهاردهم از نامه اوّل قرنتیان باز به همین دیدگاهش در مورد زن، یعنی فرمانبرداری از مرد باز می گردد. (نک: اول قرنتیان، 14: 34-35). امّا این بار، او استدلالش را با توسّل به تورات که احتمالاً اشاره به آیه شانزدهم باب سوم از سفر پیدایش دارد، تقویت می کند. او می گوید: اگر زن ها می خواهند چیزی را بیاموزند باید در خانه از شوهرانشان بپرسند. این اندیشه که زن به علت اینکه آفریده دوم و اولین گناهکار است، تابع مرد است به صورت مشخص تری در رساله اول تیموتاوس بیان شده است (نک: اوّل تیموتاوس، 2: 11-15). گناه او با بچه دار شدن جبران می شود. اگر نویسنده این عبارت، خود پولس نباشد، حداقل یکی از طرفداران اندیشه پولس است.
امّا مراد پولس از صورت خدا، آن هنگام که صورت خدا را بر شوهر تطبیق می کند و نه بر زن (همسرِ مرد)، دقیقاً چیست؟ او به ما جواب خاصی نمی دهد، امّا با توجه به دیدگاه او در تأکید بر این امر که زن همواره باید تابع مرد باشد و زنان باید پرسش هایشان را از شوهرانشان بپرسند و از آنان راهنمایی بخواهند، به طور منطقی می توانیم چنین برداشت کنیم که منظور پولس آن است که مرد در آفرینش الاهی از درجه بالاتری از هوشمندی و فهم و حکمت نسبت به همسرش برخوردار است و همین ویژگی است که او را قادر می سازد تا به زنش رهنمود دهد و بر او اعمال قدرت کند. بنابراین، در این مورد، صورت خدا به معنای هوشمندی است.
2. [صورت خدا در] مسیح
دوّمین معنای صورت خدا در اندیشه پولسی در جایی است که با این اصطلاح، ذات مسیح معرفی می شود. در واقع، این بیشترین کاربرد مستقیم این اصطلح در نوشته های پولس است. خود مسیح، صورت خداست. بنابراین پولس در رساله به کولسیان می نویسد: «مسیح، صورت خدای نادیدنی است؛ نخست زاده تمام آفریدگان» (کولسیان، 1: 15). پولس در رساله دوم قرنتیان می گوید «[گربشارت ما در حجاب بمانَد] بهرِ بی ایمانانی که خدای این جهان فهم ایشان را کور ساخته است [در حجاب است] تا درخشیدن بشارت مجد مسیح را نبینند، همان مسیح که صورت خدا است» (دوم قرنتیان، 4: 4).این فقرات تصور پولس را از مسیح به عنوان مکاشفه خداوند ترسیم می کنند؛ خداوندی که خود برای انسان ها دیدنی نیست. این ذات مسیح به عنوان صورت خداست که شکوه و جلال خداوند را بر انسان ها می تاباند تا او را ببینند. هاله ای که در اطراف صورت مسیح قرار دارد، نمایانگر این تابش ذات الاهی است. امّا این نور الاهی برای کافران قابل مشاهده نیست چرا که خداوندِ عالم دیدگان آنان را نابینا کرده است؛ زیرا بی ایمانیِ آنان، قابلیت لازم برای دیدن این نور را که از صورت خدا می تابد، از آنان سلب می کند. اعلام این خبر، بشارت (Good News) برای جهان است؛ چرا که این بشارت به این معناست که جهانیان، اکنون می توانند آنچه را که تا به حال نمی توانستند در خدای نادیدنی ببینند، در مسیح مشاهده کنند.
به دلیل اعتقادی که آنان به مسیح دارند، ظلمتشان از بین رفته و جهانشان با تنویر الاهی در آمیخته است. پرکاربردترین واژگان مورد استفاده پولس در این مسئله، نور و عظمت است. با این حال، نادرست خواهد بود که گفته شود پولس صورت خدا را که در مسیح منعکس شده، با هر نوع نور و اشراق مادی که چشم انسان را تحت تاثیر قرار می دهد، برابر دانسته است. همه این مطلب نمادپردازی صریحی است که پولس با به کارگیری آن، سعی در تبیین این معنا دارد که وقتی کسی مسیحی می شود چه اتفاقی در ذهن و روانش رخ می دهد. از آنجایی که انسان این صورت خدا را با ذهنش می بیند و آن را به طور کامل به صورت عقلانی درک می کند، تجلی الاهی (وحی) آن طور که پولس می فهمد، تبدیل به واقعیت می شود. با این حال، موضوع دانش مسیحی به این سادگی نیست. زیرا این مسئله که مسیح صورت خدا است، با دانش استدلالی قابل
تحصیل نیست بلکه با گواهی ایمان است که تایید می شود. این اصل پذیرفته شده است که ایمان اساس و پایه ای برای دانش است. اندیشه پولس مبنی بر اینکه مسیح به عنوان صورت خدا، تجسّم و نشانه همه ویژگی های الاهی است، به طور واضح در رساله به کولسیان بیان شده است، آنجا که می گوید: «چه خوشایند خدا چنین بود که تمامی کمال را در او ساکن گرداند» (کولسیان، 1: 19).
3. [صورت خدا در] مومن
سومین معنای صورت، آن طور که در سخنان پولس مورد اشاره قرار گرفته، تحوّل مومنان و شبیه شدن آنان به مسیح است. برای مثال، پولس در نامه به رومیان می نویسد: «زیرا آنانی که در پیشاپیش شناخته، از پیش معین کرده که به صورت پسرش درآیند» (رومیان، 8: 29). در باب اینکه این دگرگونی، فرآیندی تدریجی است که در طول زندگی کنونی اتفاق می افتد، در رساله دوم قرنتیان چنین آمده است: «و جمله ما که با رخساره ی حجاب، مجد خداوند را گویی در آینه نظاره می کنیم، مبدّل به همان صورت می شویم و از مجد به مجد می رویم، گویی به میانجی خداوند که روح است» (دوم قرنتیان، 3: 18). شبیه این دیدگاه در رساله کولسیان آمده است: «انسان قدیم را با اعمالش از تن به در آوردید و انسان جدید را دربر کردید، همان انسانی که به سوی معرفت راستین ره می پوید و به صورت آفرینندهخود نو می شود» (کولسیان، 3: 10). در این سخن، از آنجا که از خالق سخن به میان آمده، بیشتر احتمال دارد که خدا مراد باشد تا مسیح. آنگاه پولس با اشاره به آدم و مسیح می گوید: «و چنان که صورت خاکی را بر خود گرفتیم، صورت آسمانی را نیز بر خود خواهیم گرفت» (اول قرنتیان، 15: 49).در دو عبارت نخست که در بالا آمد (رومیان، 8: 29؛ دوم قرنتیان، 3: 18)، هیچ مضمون خاصی از ایده صورت خداگونه ارائه نمی شود. در رساله کولسیان (کولسیان، 3: 10) به تجدید دانش اشاره شده است که ظاهراً دلالت دارد بر اینکه انسان باید خداگونگی اش را در عقل و فهمش جست و جو کند. اما در باب پانزدهم رساله اوّل قرنتیان، پولس آشکارا جاودانگی انسان را قصد کرده است آنجا که می گوید مسیحیان پس از رستاخیزشان از مردگان، صورت مسیح را با خود خواهند داشت (اوّل قرنتیان، 15: 49). به طور کلی، در پرتو تعالیم پولس، ما همچنین می توانیم به راحتی تصور کنیم که موضوع
صورت مسیح تا آنجا که به رشد و تکامل یک مسیحی در زندگی این دنیا مربوط می شود، به طور تلویحی دلالت می کند که مسیحیان باید مسیح را از نظر اخلاقی الگو قرار دهند.
پی نوشت ها :
* مشخصات کتاب شناختی این اثر چنین است:
S.Vemon McCasland, "The Image of God According to Paul", Journal of Biblical Literature, Vol.69, No. 2, pp.58-100
** دانشیار دانشگاه قم.
*** کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
1. این روایت دوم از داستان آفرینش از آیه چهارم باب دوم سفر پیدایش آغاز می شود و تا آیه بیست و چهارم باب سوم ادامه می یابد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}